سلام…
امیدوارم هر وقت شبانه روز که این پست رو می خونید، وقتتون به خیر باشه و حال دلتون خوبه خوب!
من علی رحمت پور هستم و اینجا پیش شمام تا قسمتی از خاطرات پرتقالی ها رو براتون تعریف کنم…
هیچ وقت یادم نمیره روزی رو که همه پولامونو گذاشتیم روی هم تا بتونیم یه سرور تمام عیار برای سایت دست و پا کنیم با کلی ذوق و شوق، سرور به اضافه همه متعلقات لازم رو خریدیم و تازه اول راه بودیم و امیدوار به آینده و البته نگران به خاطر کار هایی که باید انجام بدیم…
به هر سختی که بود ورژن اولیه سایتو آوردیم بالا، خداییش خوشگلم بود! اما نمی دونم چی شد که تصمیم گرفتیم با همه وقت و انرژی که از عرفان گرفته بود، اونو بریزیم دور و دوباره شرو کنیم.
سخت بود، ولی تصمیم بر این بود که خودمون اون چیزی که می خایم رو طراحی کنیم، احتمالا می تونید حدس بزنید که چی به سرمون اومد! ( پوست کلمون کنده شد )
این وسط جلساتی که توی خونه ما برگزار می شد…
سوال مسخره من که هر 10دقیقه یه بار از بچه ها می پرسیدم! ” عرفان ما تو سایتمون چی داریم؟! ”
جلسات توی کافه های مختلف…
اولین ضبط آموزش فتوشاپ که خیلی داغون بود…
و و و…
خلاصه که تو این مدت با همدیگه هرچه بیشتر رفیق شدیم و زندگی کردیم و البته سعی کردیم کمبود های همدیگه رو نبینیم و فقط به هم کمک کنیم…
هیچ وقت نزاشتیم توقعی در ما شکل بگیره و هیچ وقت هم اجازه ندادیم انگیزمون بیاد پایین!
این شد که تحمل سختی مسیر چندان روی مخمون نبود و فقط دنبال رسیدن به این نقطه بودیم!
و حالا با افتخار تمام، این شما و این پرتقالی ها…